برای پسرم مانی

شاهزاده کوچک سرزمین خوشبختی من

برای پسرم مانی

شاهزاده کوچک سرزمین خوشبختی من

برای  پسرم مانی

ساعت هشت وچهل وپنج دقیقه صبح نهمین روز مهر هزاروسیصدونودویک هجری شمسی پسرم محمد مانی متولد شد .وآغازاین وبلاگ به مناسبت چهارمین سالروز تولدش

کلمات کلیدی
آخرین مطالب

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

مانی عزیزم 

ای کاش فرصت این راداشتم که تمام لحظات با تو بودن را هرچند در قلب وجان من ثبت شده ولی می نوشتم .برای تو .خودم .آینده ها ....

عسلم 

دو ترم هست که به کلاس ریاضی imat می ری .شنبه ها وسه شنبه ها که مامان وبابا هردوتایی تو رو می برن اونجا منتظر می مونیم تا کلاست تمام بشه بعد با هم بر می گردیم .چقدر تو این کلاس رو دوست داری .چقدر از بودن تو این کلاس لذت می بری .البته خیلی هم پیشرفت داشتی واین خیلی خوبه .

ناگفته نماند که هوش ریاضیت عالیه .همه می گن مانی هوش فنی داره .من اینو دوست ندارم .

ولی فقط این مهمه که تو چی دوست داشته باشی 

معمولا از همه بچه ها سوالات رو زودتر جواب می دی وخانم مربیت خیلی راضیه 

نازنینم 

تو که هستی دنیای من وبابات هیچ چیزی کم نداره .زندگی سه نفره ما روزهای آرام وتکرار نشدنی داره .خوشبختی یعنی همین .روزمره گیها منو خسته نمی کنه. یکنواخت نمیشه .آخه هرروز یه کار قشنگ از تو می بینم .که به وجدم می آره وگاهی به فکر ....که کی اینقدر بزرگ شدی ..عاقل شدی ....

نفسم

 صبح ها تو می مونی پیش مامان جون تا من وبابا بریم سرکار .وچقدر شیرینه هرروز ظهر که من میام خونه مامان جون تا عزیزم و ببرم خونه .زودتر از همه میای جلو در .اونوقته که می فهم یه مرد پنج ساله دارم که همیشه با چشمهای منتظر .به پیشوازم میاد .ومن با جمله سلام مامانی هروز وهر روز 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۶ ، ۰۸:۵۴
نویسنده:معصومه اقتداری

 

 

 

نمی دانم چگونه شد که بعد از سالها دست به قلم شدم واز تو نازنیم برای تو  نوشتم

فرزندم سالروز تولدت بهانه ای شد تا اینگونه بنویسم

(سالروز زمینی شدنت مبارک ))

 

 

 عکس یک ماهگیت ...خوشمزه خوردنی

 

دلبندم

صبح یک روز بسیار دل انگیز پاییز تو پا به عرصه زندگی ما نهادی .وجود پر مهرت در صبح نهمین روز مرداد ماه سال یک هزار وسیصد ونود ویک در آغوش من جا ی گرفت وچه با شکوه  است بوسیدن وبوییدن وتماشای تو  فرشته زیبای کوچولو

فرزندم :

خداوند با هدیه دادن تو منت را بر من وپدرت تمام کرد وما شکر گزار این  بزرگترین نعمتش شدیم

اینگونه با تو  فصل جدیدی از زندگی ما آغاز شد 

من مادر شدم وبا همه شیرینی هایش وبار مسئولیت فرزند پروری

چه روزهای زیبایی  روزهای من ومانی

وتو بزرگ  ومرد شدی ..........

یک مرد کوچک که ابهت مردانگی دارد وشیطنت های بچگی چهارساله  

.چشمانی که همیشه می خنددوخنده هایی که فضای خانه ما را پر می کند وبالا وپایین پریدن هایی که دائمی وهمیشگی است

وه چه حس خوبی است داشتن تو بهترینم

این روزها با هم که به خیابان می رویم تو جلوتر از من وپدرت قدم بر می داری ومن ذوق زده وبا غرور  قدوبالایت را نظاره می کنم واین برای من نهایت آرامش  است

شاهزاده  کوچولوی  سرزمین خوشبختی من  ،زمانی چشمانم را که می بستم تمام آرزوهای رنگی این دنیا از جلو چشمانم می گذشت ولی اکنون فقط چهره معصوم وزیبا ودوست داشتنی تو مجسم می شود .

نازنینم :

با همه حس مادریم فقط یک آرزودارم خوشبختی .سعادت .سلامت ونیک  فرجامی تو عزیزترینم

تولدچهارسالگیت مبارک پسرم  

این مطالب مربوط به زادروز چهارسالگیت هست که پاک شده بود ومن دوباره نوشتم

تولدت مبارک گل چهارساله خانه ما

چهارسالگی وسرود خواندن وجایزه گرفتن

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۳۰
نویسنده:معصومه اقتداری